باعث افتخار است که با علی دایی مقایسه شوم / با لباس منچستر کشتی گیر شدم/ من عاشق زلاتان ایبراهیموویچ هستم / ورزش بدون مردم بی ارزش است
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۵۲۸۲۸
به گزارش سال گذشته فرصت مناسبی برای معرفی یک ستاره دیگر از تیم پیکان بود. پس از بازیکنانی مانند گادوین منشا، سیامک نعمتی، مرتضی آقاخان در کنار تمامی بازیکنانی که این باشگاه به باشگاههای بزرگ ایرانی معرفی کرده، شهریار مغانلو در بازگشت به لیگ برتر روزهای درخشانی را سپری کرد. مغانلو به همراه تیم ملوان بندرانزلی در کنار پیمان رنجبری به عنوان آقای گلی فصل گذشته لیگ دسته اول رسیده بود و در لیگ نوزدهم موفق شد آمار دیدنی از خود برجای بگذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال 98 برای تو چطور بود؟
اول از همه به مردم عزیز ایران فرا رسیدن سال جدید را تبریک میگویم و برای آنها روزهای خوشی را آرزو میکنم چرا که روزهای دشواری را پشت سر گذاشتیم و امیدوارم که به بهترینها برسند.
برای من 98 سال فوق العادهای بود و توانستم خودم را نه صد در صد ولی آنطور که باید نشان بدهم. آرزوی هر بازیکنی است که به عنوان بهترین بازیکن برسد و خداراشاکرم که در لیگ دسته اول به همراه تیم ملوان به این عنوان برسم. امید دارم که به همین روند ادامه بدهم و با باشگاه خوب پیکان به بهترین روزها در کنار هم تیمیهایم برسیم.
پیشرفت داشتی یا پسرفت؟
مشخصا کارشناسان باید در این باره دقیق صحبت کنند اما از نظر خودم نسبت به سال گذشته بهتر بودم و دوست دارم که رو به جلو حرکت کنم.
به اردوی تیم ملی فوتبال ایران هم دعوت شدی.
این آرزوی هر بازیکنی است که به اردو دعوت شود، آماده نشان بدهد و برای تیم ملی کشورش بازی کند. تمام سعی و تلاشم را میکنم که به این عنوان برسم و همه تلاشم این است که به این هدف برسم.
چون اسم تو شهریار است به عنوان یک مهاجم با شهریار فوتبال ایران مقایسه میشوی.
علی آقای دایی تمامی جهات الگوی ورزشی من هستند و باعث افتخارم است که بتوانم لقب ایشان را یدک بکشم.
از کودکی به دنبال فوتبال بودی؟
علاقه زیادی به فوتبال داشتم اما رشته دیگری را هم امتحان کردم. من یک مدت کشتی کار کردم و علاقه نداشتم بعد به سراغ فوتبال رفتم. فکر کنم 10 روز فقط کشتی گیر بودم و با لباس منچستریونایتد کشتی گرفتم که گفتم دیگر نمیخواهم آن را امتحان کنم و به کوچه و خیابان برگشتم تا فوتبال را دنبال کنم.
کدام بازیکن الگوی توست؟
من عاشق زلاتان ایبراهیموویچ هستم. از نظر شخصیت و فوتبال بسیار به او علاقه دارم و دنبال میکردم که جدیدا بازی لوکاکو را هم میبینم و آن را میپسندم.
خودت را مدیون چه کسی میدانی؟
همه مربیانم به من کمک کردند تا اینجا حضور داشته باشم و از تمامی آنها تشکر میکنم اما پدرم من را در این مسیر کمک کرد و اگر شاید نبود هیچوقت به اینجا نمیرسیدم. به نظرم چون خودش فوتبالی بود شرایط من را درک کرد و آرزو داشت که فوتبالیست باشم.
به پرسپولیس هم نزدیک شده بودی.
تمام فوتبالیستها علاقه دارند که باشگاههای بزرگ را تجربه کنند و خودشان را در شرایطی بگذارند که میدانهای بزرگ را تجربه کنند. من هم دوست دارم که چنین چالشهایی را تجربه کنم. ایران تیمهای بزرگی دارد که بسیاری از فوتبالیستها آرزو دارند تا در آن حضور داشته باشند. من هم علاقه دارم که در چنین تیمهایی باشم.
اگر فوتبالیست نمیشدی سراغ چه شغلی میرفتی؟
فکر کنم فقط خانه میخوابیدم(باخنده.) شاید راننده تاکسی میشدم یا شاید هم نمایشگاه ماشین داشتم. علاقه زیادی به ماشین دارم ولی به کامیونها علاقه ندارم.
در سال جدید چه آرزویی داری؟
تمام سعی و تلاشم این است که فوتبال اروپا را تجربه کنم و امیدوارم که روزی این شرایط را داشته باشم. هیچ کس از فردا هم خبر ندارد و امیدوارم که به این هدف دست پیدا کنم.
دوست داشتی با کدام بازیکن هم تیمی باشی؟
بازیکنان زیادی هستند. دوست داشتم با مسعود شجاعی و اشکان دژاگه هم تیمی باشم و در خارج هم زلاتان! تا باهم یک چالشی داشته باشیم(باخنده.) الان که در قرنطینه هستند نمیشود به ایتالیا رفت.
در ایام کرونایی چه کاری میکنید.
فوتبال تعطیل شد و ما هم در خانه تمرین میکنیم. از تلاش تمامی کادرپزشکی، پرستاران و تمام کسانی که برای ریشهکن کردن این ویروس تلاش میکنند تشکر میکنم و ما میدانیم که ورزش بدون مردم بی ارزش است. تمام تلاش فوتبال به هواداران و تماشاگران است و اگر آنها نباشند هیچ فایدهای ندارد که چه نتیجهای در زمین رقم میخورد. فقط میتوانم برای مردممان این دعا را بکنم که همیشه شاد باشند و هیچ زمان غم نبینند.
خوانند مورد علاقه؟
قطعا محسن یگانه.
اهل فیلم و سریال هستی؟
فیلم که زیاد نگاه میکنم و بیشتر آن هم خارجی است.
اهل کتاب هم هستی؟
کتاب هم بله، میخوانم اگر فقط آزاد داشته باشم دوست دارم که برای انجام کارهای مفید وقت بگذارم. مثلا زندگی نامه زلاتان را چندین بار خواندهام و خیلی این کتاب را دوست دارم. به نظرم بهترین کتابی که خواندم همین زندگی نامه زلاتان است.
بزرگترین ترس تو چیست؟
ترسی ندارم. بزگترین ترس و یا عذاب برای من این است که خانوادهام از دست من ناراحت باشند. همیشه سعی میکنم که هیچوقت چنین اتفاقی نیفتد.
حرف پایانی.
از هم تیمیها، سرمربیان و خانوادهام و تمام کسانی که در این مسیر تا به امروز به من کمک کردند تشکر میکنم و امیدوارم که قدردان زحماتشان باشم.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: پیکان تهران زلاتان ایبراهیموویچ شهریار مغانلو دوست دارم هم تیمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۵۲۸۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دنیا باید منتظر کسی که پول دارد بماند!/ کشتن انسانها بدون ترس
به گزارش خبرنگار مهر، ایوب آقاخانی نویسنده و کارگردان تئاتر و نمایشهایی رادیویی که در فعالیتهای رادیویی خود به سراغ آثار مطرح و تأثیرگذار ادبیات و ادبیات نمایشی جهان میرود و این آثار را در قالب نمایش رادیویی کارگردانی و به مخاطب ارائه میدهد، به سراغ رمان «بیلی بتگیت» ادگار لارنس دکتروف نویسنده آمریکایی رفته است.
«بیلی بتگیت» که روایتگر ورود پسری ۱۵ ساله به یک باند تبهکاری است، برنده جایزه انجمن ملی منتقدان کتاب آمریکا و جایزه پن/ فاکنر برای داستان و همچنین کاندیدای دریافت جایزه ادبی پولیتزر شده است.
در سال ۱۹۹۱ و با کارگردانی رابرت بنتون فیلمی با اقتباس از رمان «بیلی بتگیت» ساخته و اکران شد. در این فیلم بازیگرانی چون داستین هافمن، نیکول کیدمن، استیون هیل، استیو بوشمی و بروس ویلیس به ایفای نقش پرداختند.
ایوب آقاخانی علاوه بر کارگردانی، اقتباس و تنظیم برای رادیوی نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» را بر اساس رمان دکتروف و با ترجمه احسان برکت بر عهده داشته است.
بازیگران حاضر در قسمت سوم این نمایش رادیویی به ترتیب ایفای نقش عبارتند از شیرین بیده در نقش بیلی بتگیت، پریسا مقتدی در نقش لولا، بابک داداشپور در نقش ایروینگ، احمد لشینی در نقش شولتز، اکبر مولایی در نقش برمن، محمد شریفیمقدم در نقش میکی.
فرشاد آذرنیا افکتور، رضا طاهری صدابردار، شهلا نیساری تهیهکننده، دیگر عوامل نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» هستند.
در سومین قسمت نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» با مدتزمان ۱۷ دقیقه و ۵۹ ثانیه، بیلی برای لولا از کشتهشدن مامور آتشنشانی توسط شولتز میگوید و تاکید میکند که شولتز از کشتن آدمها هراسی ندارد و به راحتی درباره قتلهای خود حرف میزند. لولا از بیلی میپرسد که آیا به کسی آنقدر علاقهمند شده است که سرنوشت او برایش مهم شده باشد و بیلی از ربکا نام میبرد. لولا میگوید که دلبستن زیادی به دیگری اشتباه است زیرا از دید لولا زندگی یک معامله است.
بیلی در یک مهمانی پی میبرد که شولتز به لولا علاقهمند شده است. لولا در هنگام شام شروع به یاد دادن آداب غذاخوردن به شولتز میکند و شولتز به خاطر علاقهای که به لولا دارد بدون هیچ ناراحتی حرفهای او را میپذیرد.
شولتز به یک بانک مراجعه میکند و به بیلی میگوید که نزد رییس بانک برود و به او بگوید که شولتز قصد دارد در حساب بانکی خود مقدار زیادی پول واریز کند. شولتز قصد دارد بانک را در اختیار خود بگیرد. شولتز معتقد است دنیا باید منتظر کسی باشد که پول دستاش است.
با هم سومین قسمت از نمایش رادیویی «بیلی بتگیت» را بشنویم.
کد خبر 6095196 فریبرز دارایی